بوی باران و بهاران را باید از خاک تفتیده و گیاه سوختهای
شنید که قد میکشد آن هنگام که
بوی باران و بهاران را باید از خاک
تفتیده و گیاه سوختهای شنید که قد میکشد آن هنگام که روح باران در جان
او میدود؛ اگر نه شورهزار را چه نسبت با بهار؟ خاک که قابل نباشد،
مبارکترین باران و بهاران در او کمترین برکت و حرکتی برنمیانگیزد. باران
که در لطافت طبعش خلاف نیست، در باغ لاله روید و در شورهزار خس. بسا آدمی
که فراوان بهار دید و تکان نخورد. شگفتا از آدمی که هزار سال و بیشتر،
بهار را گم کرد و در فرو بستگیها گرفتار آمد اما به رسم مشتاقی و مهجوری
عمل نکرد. نو نشد تا روزگار او تازه شود. نشد تا بشود. هزار سال و بیشتر
است که آن اتفاق مهم نیفتاده است. اتفاقی بزرگ باید در عالم بیفتد که معطل
اتفاقی در ظرف جان ماست. بشر، این چنین هزارها سال راه آمده اما رنج،
گریبان او را رها نکرده است.
حقیقت شور انگیزی است کلام پیامبر خدا(ص)
که فرمود «مثال آن چه که خداوند مرا از هدایت و علم برانگیخت، مثال باران
فراوان است که به زمین رسد. بخشی از زمین، پاکیزه و نرم و مستعد است، پس آب
را میپذیرد و انواع فراوان گیاه و سبزه را میرویاند. و بخشی از زمین سنگ
و سخت است که آب را نگاه میدارد و مردم از آن مینوشند و آبیاری و زراعت
میکنند. و پارهای از باران به زمین شورهزار [و بیاستعداد] میرسد؛ نه
آب را نگاه میدارد و نه گیاه میرویاند. این مثال کسی است که در دین خدا
تعمق کند و خداوند او را به آنچه مرا مبعوث کرده منتفع سازد، پس او بیاموزد
و بیاموزاند. و باز، مثال کسی است که سرش را بالا بگیرد و هدایتی را که
خداوند مرا به خاطر آن فرستاده، نپذیرد.» بیچاره آن که باران و بهاران
بیاید و او هیچ تکانی نخورد. قرآن حکیم تعبیر عجیبی دارد. «ثم قست قلوبکم
من بعد ذلک فهی کالحجارهًْ او اشد قسوهًْ... سپس (پس از تذکر آیات الهی)
دلهای شما سخت همچون سنگ شد یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد
و از آن نهرها جاری میشود. و پارهای از آنها شکاف برمیدارد و آب از آن
تراوش میکند؛ و پارهای از خشیت الهی (از فراز کوه) فرو میافتد. و خداوند
از اعمال شما غافل نیست.» (بقره- 147)
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.